من و هانی دو کبوتر عاشق بودیم .....
همه آشنایان من و عشقمو لیلی و مجنون میخوانند
عشق پاک ما نقل محافل و مهمانی های کسایی که ما ها رو میشناختن شده بود.
شب عقد کنون توی ویلای یکی از دوستان در رامسر ، باباهمون با هم قرار گذاشته بودن تا میزان عاشق بودن ما رو امتحان کنن...
شب سنگینی بود آسمون تاریکتر از معمول بود ماه کامل بود اما سیاه بنظر میرسید؛
انگار اونا به پیشواز عزای من اومدن ...
برای گرفتن کیک و گل رفته بودم که بابای هانی توی جمع باصدای بلند میگه فرهاد تصادف کرده،هنوز حرفش تموم نشده "هانی من"دچار ایست قلبی میشه....!
روی تخت بیمارستان
با دستانی لرزان و یخ کرده
دستامو گرفت و با صدایی به سختی خندان
ازم قول گرفت که دنبال سرنوشتم برم و زندگیم رو بخاطر فقدان او تباه نکنم...
حالا بعداز گذشت دو سال تنها دلخوشیم اینه که غروب هر پنج شنبه با یه شاخه رز به دارالسلام(قبرستان شهرم_بروجرد) برم و....
نظرات شما عزیزان:
هانی؟هانی کجاییه؟
پاسخ:سلام یکتا جان مگه فرقی هم میکنه که هانی عزیز من کجایی باشه اون اهل قلب من بود وتا ابد یادش ساکن قلبمه اما محض احترام به سوالتون باید بگم:بروجــــــــــــــــــــــرد
آپلود نامحدود عکس و فایل |
|
|